پیراهن های راه راه سفید آبی خاطرات شگفت انگیزی را در ذهن همه فوتبال دوستان زنده میکند. نام های بزرگی همچون: ماریو کمپس ،گابریل باتیستوتا ،فرناندو ردوندو ،خاویر زانتی ،روبرتو آیالا ، هرنان کرسپو ، لیونل مسی و دیگو مارادونا.
ویافیاریتو ، فقیرنشین ترین حومه بخش بوینس آیرس پایتخت آرژانتین ، سی ام اکتبر 1960 محل تولد نوزادی بود که هیچکس فکرش را هم نمیکرد این نوزاد روزی ، خدای فوتبال جهان لقب بگیرد.ویافیاریتو محله ای بسیار عقب مانده از ثروت و تکنولوژی ، صد رحمت به زاغه نشین های کشور خودمان.نه جاده ای ، نه آب آشامیدنی ای ، نه درسی ، نه مدرسه ای ، نه آموزگاری. زندگی در یک اتاق با پدر ، مادر و چهار خواهر بزرگتر از خودش. هیچکسی انتظار نداشت از چنین جهنمی یک اسطوره متولد شود ، خود را سالم نگه دارد و سالم بمیرد.وقتی دیگو تعریف میکرد که پدرم 4 صبح می رفت سرکار و نصف شب جنازه اش خسته و کوفته به خانه برمی گشت ، خیلی عذاب آور بود. پدری شبیه به همه پدرهای ما.هرکول کوچک ، برای امرار معاش از همان خردسالی با توپ فوتبال درجه چندمی که داشت ، با هنرنمایی و به رخ کشیدن تکنینک هایش در کوچه و خیابان اندک پولی بدست می آورد تا کمک خرج خانواده فقیر خود باشد. پسر بچه ای کوتاه قامت اما قلبی با آرزوهای بزرگ و رویاهایی بلند قامت. زمین های خاکی ، ناصاف و مملو از زباله در ویافیاریتو تنها شاهد روزهای سخت و مشقت بار دوران خردسالی دیگو بود.هیچگاه خسته نشد ، هیچگاه کم نیاورد ، نداشتن امکانات توجیهی نمیشد برای ستاره نشدن دیگو. او جنگید همانطور که از دوران بچگی یاد گرفته بود با گرسنگی و تشنگی بجنگد. تنها 17 سال داشت که به تیم ملی آرژانتین دعوت شد و در برابر مجارستان یک نیمه بازی کرد.قدرت بازیسازی ، پاس های بلند و کوتاه میلیمتری ، قدرت حفظ توپ و هوش سرشار رهبری تیم در میانه میدان ، ضربه های ناگهانی و حیاتی ، حفظ تعادل و قدرت پا به توپ عالی از خصوصیات دیگو بود. دیگو اولین بازیکن در تاریخ فوتبال بود که دو مرتبه رکورد نرخ نقل و انتقالات را در جهان شکست. او اولین بار با بهای ۵ میلیون یورو به بارسلونا در لالیگا و بار دوم با بهای ۶٫۹۵ میلیون یورو به ناپولی در سری آ پیوست. او در دوران حرفهای خود برای تیمهای آرژانتینوس جونیورز، بوکا جونیورز، بارسلونا، ناپولی و سویا و نیولز اولد بویز به عنوان یک بازیساز توانا، در پست هافبک هجومی بازی کرد. دیگو در بارسلونا و ناپولی به بیشتر موفقیتهای باشگاهیاش دست یافت. او در رده ملی ۹۱ بار برای تیم ملی آرژانتین به میدان رفت و ۳۴ بار گلزنی کرد. او در چهار جام جهانی فوتبال شرکت داشت. کلمات زیاد نمی توانند وصف کننده خیلی از اوصاف و انسان ها باشند، مثلا کدام کلمات می توانند گل یک چهارم نهایی جام جهانی 1986 را به خوبی وصف کند؟ «دست خدا» و یا« گل قرن»؟ نه این نمی تواند بیان کننده تمام یک حس، یک ادراک، یک فهم و یا یک عشق باشد. اعجاز و اعجاب، تشبیه و استعاره همه بی معنا هستند در بیان خیلی از احوالات گل دوم آرژانتین به انگلیس و شاید کوچکترین بیان برای وصف آن تانگو عاشقانه، توصیفی به نام گل قرن باشد.بگذارید کمی روشن تر و بهتر نگاه کنیم، بازی حساس بود، تازه چهار سال بود جنگ فالکند بین آرژانتین و بریتانیا به پایان رسیده بود و ورزشگاه آزتیکای مکزیک شاهد یک جنگ درونی بود ، آنچه که موج می زد در یک کلمه خلاصه می شد؛ انتقام ، انتقام و انتقام. فردی با قد 5 فوت و 5 اینچ، چپ پا، با شماره ده با موهای فر، که تمام ملت آمال و آرزوهای خود را در ساق پای او می دیدند، کسی که به قول کوین کیگان بزرگ و کوچک فوتبال است، او کسی است که یک ملت را تشنه نام خود کرد و بعد از 1986 خیلی از فرزندان پسر، نام دیگو را گرفتند، مخصوصا کسانی که فرزندان اولشان پسر بود. دو گل زد و چند گل نزد ، وقتی تمام بازی را با تمام عکس های بعد از بازی مقایسه می کردید یک چیز به ذهن می رسید، خواستن و آن سال دیگو خواست و آلبی سلسته توانست بر بالای آسمان هفتم و بر روی تخت پادشاهی فوتبال تکیه بزند.دیگو در یکچهارم نهایی جام جهانی ۱۹۸۶ مکزیک هر دو گل پیروزی آرژانتین را در برابر انگلستان که از مدعیان قهرمانی بود، وارد دروازه کرد (۲–۱)، تا آرژانتین در نیمه نهایی و فینال نیز با کارکرد درخشان او برابر بلژیک و آلمان غربی به پیروزی رسیده و قهرمان شود. گل اول دیگو در این دیدار که توپ را زیرکانه با دست وارد دروازه کرد، به گل «دست خدا» معروف شد. او ۶۰ متر را با دریبل زدن چهار بازیکن انگلیس و دروازهبان این تیم پیمود و گل دوم تیمش را هم به ثمر رساند که بسیاری آن را بهترین گل تاریخ فوتبال میدانند. سال ۲۰۰۲ در نظرسنجی فیفا این گل به عنوان «گل قرن» فوتبال برگزیده شد. روحیه بالا و جاه طلبی بخشی از وجودش شده بود، گاهی در زندگی فوتبالیش توقف هایی داشت، ولی درجا نزد، وقتی بارسا و کاتالان را برای پوشیدن آبی آسمانی ناپلی ها ترک کرد خیلی ها تعجب کردند. خیلی ها کار او را برابر با خود زنی می دانستند ولی او جواب گرفت و به هرچه عنوان می خواست رسید و خودش و استایل ناب فوتبالیش را بیشتر در میان فوتبال دوستان به عنوان کسی که بی توصیف هست جا داد. انگار ناف دیگو را با جنجال و آشوب و طغیان بریده بودند، وقتی اختلافات و ارتباطات با مافیای ناپلی بر روی تمام رویاهاش لکه انداخت، کوله بار سفر را به اسپانیا بست و برگشت و این بار در سویا، نتوانسست آنگونه که بود خودش را نشان دهد. پس آرژنتین مقصد آخر بود، نیولز اولد بویز و سپس پیراهن آخر بوکاجونیورز، خودش می گفت با پیراهن بوکا خاکش کنند، ولی مگر می شود خاک شد و یا فراموش شد وقتی دیگو باشی، حاشیه و دیگو دو دوست همیشگی بودند، رفتار های سیاسی و جبهه گیری های شدید و در آخر اعتیاد هم سبب نشد شماره 10 محبوب از بین برود.
یاغی دلپذیر موفرفری عاشق کیک، کوکایین و کتک کاری بود. وی بارها خبرنگاران را در جاهای مختلف مورد ضرب و شتم شدید قرار داده بود و از تند خوترین ورزشکاران آرژانتین در چند دهه اخیر به شمار می رفت. زندگی خصوصی اسطوره آرژانتینی ها ظرف ۳ دهه اخیر، با فراز و نشیب های فراوانی همراه بوده است. روزی نبوده که دیگو به دلیل شرب خمر، مصرف مواد مخدر، ارتکاب به رفتارهای غیر قانونی و خلاف عرف در آرژانتین و دیگر کشور های دنیا، روانه بازداشتگاه یا بیمارستان یا کمپ های ضد اعتیاد نشود.
او بارها از دنیای فوتبال خداحافظی کرد، اما مدتی بعد به عنوان کاپیتان در زمین فوتبال حاضر شد و پس از جام جهانی ۱۹۹۴ بود که با ناکامی تیمش، از مستطیل سبز در کسوت بازیکن خداحافظی کرد.
سزار منوتی، سرمربی تیم ملی آرژانتین که به همراه البی سلسته به مقام قهرمانی جام جهانی 1978 رسیده، در توصیف مارادونا گفته: مارادونا مهارت یک برزیلی، زرنگی یک اروگوئه ای، قدرت یک آلمانی و سرعت و شتاب یک هلندی را دارد. بارزترین مشخصه دون دیه گو که او را از اسطوره برزیلی «پله» متمایز می کند، این است که پله هیچ گاه باشگاه سانتوز برزیل را ترک نکرد و سختی ها و جنگندگی های فوتبال اروپا را تجربه نکرد، در حالی که دیه گو مارادونا مهارت بی مثال خود را به رخ اروپایی ها کشید و در سوی مقابل پله هیچ گاه طعم تلخ تکل های خشن مدافعات اروپایی را تجربه نکرد!
گوستاوو برنشتاین، روانشناس و نویسنده معروف آرژانتینی درباره دیگو این چنین مینویسد: " مارادونا بهترین انتخاب برای ارجاع دادن تمام توصیفات و تعریف هاست. هیچ کس دیگری نمی تواند نماد آنچه باشد که ما می خواهیم باشیم. هیچ نمونه بهتری نداریم که توصیف مان کند. در20 سال اخیر، ما بدون شک به هیچ کس دیگری این همه علاقه و احساس گره نزده ایم. آرژانتین یعنی مارادونا و مارادونا یعنی آرژانتین."
همه می دانند که اشتباه است مقایسه او با هرکسی حتی اگر آن کس لیونل مسی محبوب و خوش تکنیک باشد ولی این خصلت آدمی است که به دنبال بهترین هستند ولی در نهایت همه می دانند که تو بهترین هستی خدای فوتبال (دیگو).
دیگو تنها چند روز پس از عمل جراحی مغز وفتی که از بیمارستان مرخص شد و در خانه اش در حال استراحت بود بر اثر حمله قلبی در سن 60 سالگی ، جاودانه شد.
برای آنانی که سالها با تماشای حرکات شگفت انگیز هرکول کوچک آرژانتینی در مستطیل سبز ، روز خود را شب کردند، عمری میزبان خاطرات تلخ و شیرین دیگو، و هوادار همیشگی تکنیک های بی بدیل او بودند، مارادونا یک نام همواره مانا است .دیگو رفت ولی ، سالها و سالها بازیها و خاطراتش حیات بخش مردمان فوتبال دوست جهان خواهد بود.
خداحافظ خدای فوتبال.
مجتبی خجسته